٢١ ماهگیت مبارک عزیزتر از جانم ماشالا دیگه حسابی بزرگ شدی،روزهای زیادی به تولد دوسالگیت نمونده،دیگه باید کم کم به فکرجشن تولدت باشم. با نزدیک شدن به بهار و بهاری شدن اب و هوا پارک رفتن توی برنامه روزانه شما قرار گرفته و با دیدن پارک وای که چقدر خوشحال میشی و باید با گریه و ناراحتی از اونجا برگردی. هرچی بزرگ میشی شیطنت هات هم بزرگ میشن.همین چند روز پیش گوشی تلفن دستت بود و داشتی مثلا با بابا الو میکردی ،که رفتی تو حموم و گوشی رو شستی و برگشتی و بی سیم رو نابود کردی،فدای یک تار موت. همه بچه ها با قصه و جی جی لالا میکنند ولی شما با ماشین هات.وقت خواب یکی از ماشین اسباب بازیهات رو میاری توی رختخواب و انقدر باهاش بازی م...